Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-04-28@06:04:41 GMT

ضرورت تأسیس رشته مطالعه تمدنی در تمامی علوم دانشگاهی

تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۰۸۵۶۹

ضرورت تأسیس رشته مطالعه تمدنی در تمامی علوم دانشگاهی

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام رضا غلامی رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در نخستین همایش ملی دانشگاه و تمدن نوین اسلامی که با حضور و سخنرانی جمعی از اساتید و پژوهشگران دانشگاه‌های کشور، امروز سه‌شنبه مورخ ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ در محل مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تالار فارابی، برگزار شد، گفت: واقعیت این است که این همایش، بنا به توصیه تاکیدی که استاد دکتر زلفی‌گل، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری به موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در خصوص سرمایه گذاری موسسه ما در عرصه دانشگاه و تمدن نوین اسلامی داشتند طراحی شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی ادامه داد: البته موسسه فراتر این همایش که البته به آن به چشم به مقدمه‌چینی علمی می‌نگرد و ان‌شاءالله تداوم خواهد یافت، این افتخار را دارد که با مصوبه هیات امنا، به تازگی گروه جدیدی را تحت عنوان دانشگاه و تمدن نوین اسلامی راه اندازی کرده که سرپرستی آن بر عهده دکتر اسدی است و برنامه‌های تحقیقاتی گوناگونی در آن گروه برای سال آینده پیش بینی شده است.

رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ادامه به طرح بحث خود با موضوع «علوم انسانیِ تمدنی» پرداخت و افزود: وقتی از تمدن نوین اسلامی سخن می‌گوییم، منظور پیشرفت‌های معنادار، همه جانبه، مبتکرانه، جهشی و متمایزی است که نظم و مناسبات مدنی تازه ای را بر اساس تعالیم اسلامی با محوریت عدالت برقرار کرده و فرصت‌های ملموسی را برای رشد توأمان مادی و معنوی انسان‌ها فراهم کند. روشن است که شکل گیری تمدنی جدید تحت عنوان تمدن نوین اسلامی در این عصر به مثابه «هدفی عالی»، آن‌هم در رقابت با تمدن مدرن غربی، و همچنین تا حدی خارج از اتمسفر مدرنیسم، کار بسیار دشوار و پیچیده‌ای است و نشستن آن به اذهان چندان که تصور می‌شود آسان نیست.

وی ادامه داد: از سوی دیگر، اکثراً می‌دانیم که در حال حاضر، بخش مهمی از بسترهای شکل گیری چنین تمدنی هنوز وجود ندارد اما به چند دلیل، حتی اگر در آینده فرصت شکل گیری تمدن نوین اسلامی بر حسب چشم‌اندازهای گوناگونی که برای آن ترسیم می‌شود مهیا نگردد، چه در زمینه تقویت این هدف عالی و عمومی‌سازی آن، و چه در ساحت گسترش و تعمیق تفکر تمدنی، برای ما سودمند است.

رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با اشاره به رئوس فرصت شکل گیری تمدن نوین اسلامی در جهت تقویت هدف عالی، بیان کرد: این تمدن یک. هویت ملی و دینی را تقویت می‌کند. دو. خودباوری و اعتماد به نفس اجتماعی را مضاعف می‌سازد. سه. وحدت و انسجام ملی و اسلامی را ارتقاء می‌دهد. چهار. سطح و ابعاد مشارکت سیاسی را بالا می‌برد. پنج. میزان و محدوده همکاری و تعاون اجتماعی را وسعت می بخشد. شش. روحیه رقابت با کشورهای دیگر را تقویت می‌کند. هفت. فرصت‌های پیشرفت‌های بزرگ، مبتکرانه و جهشی را مهیا می‌کند. هشت. مقصد و چشم انداز حرکت کشور را روشن‌تر می‌کند. نه. از به انحراف کشیده شدن ظرفیت‌های کشور به ویژه منابع انسانی جلوگیری می‌کند.

به گفته غلامی، رئوس فرصت شکل گیری تمدن نوین اسلامی در جهت تعمیق و گسترش تفکر تمدنی نیز شامل این موارد می‌شود؛ یک. نقاط قوت و ظرفیت‌ها و نقاط ضعف و معایب تفکر مدنی ما را عینیت می بخشد. دو. به بسط و تعمیق عقلانیت اجتماعی می‌انجامد. سه. اصحاب علوم انسانی را از حیات جزیره‌ای خارج کرده و آنان را به تعاطی و تضارب افکار با صاحبان افکار محتلف در جهان سوق می‌دهد. چهار. تحجر و دگم اندیشی را کاهش داده و سعه صدر و انعطاف علمی را بالا می‌برد. پنج. توهم‌گرایی و آرمان اندیشی کور را کاهش داده و واقع بینی در مواجهه با مسائل مدنی را بالا می‌برد.

این استاد دانشگاه در ادامه به جایگاه علم و نهاد علم در تمدن پرداخت و گفت: وقتی در تاریخ تمدن‌های بزرگ نگاه می‌کنیم، این واقعیت به نحو واضحی خود نمایی می‌کند که معرفت و دانش و به تبع آن، نهاد معرفتی و دانشی، در فرایند شکل گیری تمدن‌ها نقش بی نظیری دارد. در این بین، هر چند همه علوم در تمدن سازی در جای خود از اهمیت وافری برخوردارند اما نمی‌توان سهم و نقش مرکزی و حیاتی علوم انسانی را انکار نمود. پرسشی که در اینجا قابل طرح است، این است که چه نسبتی میان علوم انسانی و تمدن‌های جدید وجود دارد؟

وی در پاسخ توضیح داد: یک. علوم انسانی تفکر بنیادین تمدن را خلق و تمایزات تمدنی را معین می‌کند. دو. علوم انسانی رصد خانه پویای ظرفیت‌ها و مسائل اجتماعی است. سه. علوم انسانی امکان پیشگیری و مقابله با آفت ها و آسیب‌های اجتماعی که سد طریق شکل گیری و تکامل یک تمدن است را فراهم می‌کند. چهار. علوم‌ انسانی امکان پیش بینی آینده محتمل را مهیا می‌کند. پنج. علوم انسانی سطح سواد اجتماعی را بسط می‌دهد. شش. علوم انسانی فرصت رشد و تعالی انسانی و اجتماعی را مضاعف می‌کند. هفت. علوم‌ انسانی هدایت بخش و راهبر جامعه به سمت تمدن و مقاصد تمدنی است. هشت. علوم انسانی به تکنیک معنا و جهت و مسیر را برای کارکردهای مدنی تکنیک با کم‌ترین تزاحم هموار می‌کند. نه. علوم انسانی فرصت تکامل خود دانشگاه به مثابه نهاد علم و افزایش کارآمدی آن را هم بوجود می‌آورد.

غلامی در ادامه به میزان کمک علوم انسانی کنونی به شکل گیری تمدن اشاره کرد و افزود: پرسش بعدی این است که ارزیابی ما از ارتباط علوم انسانی حاضر و تمدن جدید اسلامی وجود دارد و چرا علوم انسانیِ کنونی در ایران، چندان که انتظار می‌رود مستعد کمک به تمدن سازی نیست؟

وی با بیان اینکه شاید بتوان در پاسخ به این پرسش به این موارد اشاره کرد ادامه داد: یک. احاطه کافی به واقعیت‌های حاکم بر جامعه ایران ندارد. دو. تقلید از غرب و تابوسازی از نظریات در آن تا حدی نفوذ کرده و نهادینه شده است. سه. هنوز آزاداندیشی و نقد علمی در آن به سکه رایج تبدیل نشده است. چهار. در ارتباطات و تعاملات علمی و تعاطی و تضارب افکار چه با اندیشمندان ایرانی و چه با اندیشمندان جهانی پیشرو نیست. پنج. از سیاست زدگی و فقدان آزادی و بی طرفی علمی در بعضی عرصه‌ها رنج می‌برد. شش. دچار سطح بالایی از بروکراسی زدگی و کمی‌گرایی است. هفت. بیش از حد به دولت وابسته است و ارتباط مستقل، زنده و پویایی با سایر اجزاء جامعه و صنعت ندارد. هشت. نه آنچنان که توقع می‌رود خودباوری تمدنی دارد و نه از رویکرد تمدنی برخوردار می‌باشد.

رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ادامه با اشاره به شکل گیری و تکامل علوم انسانی لازمه خلق تمدن نوین اسلامی گفت: صحبت از تمدن نوین اسلامی است و اسلامیت این تمدن، وجه حیاتی آن محسوب می‌شود. با این وصف، روشن است که وقتی از علوم انسانی سخن به میان می‌آید، منظور علوم انسانیِ اسلامی است و تنها این علوم است که قادر به ایجاد بستر فکری احیاء یا شکل دهی به تمدن اسلامی جدید می‌باشد. برای روشن‌تر شدن این موضوع مهم به چند اصل می‌توان اشاره کرد: یک. اسلام یک دین اجتماعی است و سعادت مردم را از طریق ساماندهی جامعه انسانی و الهی کردن آن دنبال می‌کند. دو. تعالیم اسلامی در باب جامعه پردازی و حل مسائل اجتماعی آموزه‌های فراوانی را در اختیار مسلمانان قرار داده است. سه. افق حرکت جامعه اسلامی چه در دوره پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) چه بعد از آن، متاثر از خطوط ترسیم شده در قرآن، شکل دهی و رشد یک تمدن توامان مادی و معنوی است.

وی افزود: البته وقتی بحث از تمدن اسلامی و علوم انسانی اسلامی به میان می‌آید، سوء تفاهمات متعددی شکل می‌گیرد. از جمله این سوء تفاهمات این ‌موارد است: یک. قطع ارتباط با جریان‌های علمی غیر دینی در جهان دو. عدم بهره‌گیری از دانش تجربی و علوم تفسیری سه. استفاده صرف از معارف نقلیِ دین و بروزسطحی از اخباریگری چهار. رواج سطح بالایی از جزم اندیشی و استبداد علمی و مقابله با تنوع و تکثر فکری. پنج. ضعف شدید واقع گرایی در این نوع از علوم انسانی.

غلامی یادآور شد: من به اکثر این سوء تفاهمات در یک سخنرانی دیگر که در سایت شخصی خودم (r-gholami.ir) در دسترس علاقمندان است، پاسخ داده‌ام لذا در اینجا تنها به ذکر این ‌مهم اکتفا می‌کنم که این سوء تفاهمات همگی قابل رفع است. علوم انسانیِ اسلامی علومی عقل مبناست و در کنار آموزه‌های دینی در جایگاه خود، در قلمرویی مشخص به صورت گسترده از دانش تجربی و تفسیری حداکثر بهره را می‌برد.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه توصیفی از فاصله علوم انسانی موجود با نقطه تمدنی ارائه کرد و گفت: مطلب بعدی در بحث من، به ارزیابی فاصله علوم انسانی در ایران با نقطه علوم انسانیِ تمدنی باز می‌گردد. از دو منظر می‌توان وارد این بحث شد. از منظر مثبت و از منظر منفی. از منظر مثبت یک. پس از انقلاب اسلامی مواجهه انتقادی با اندیشه‌های گوناگون به ویژه اندیشه‌های غرب مدرن افزایش یافته است. دو. تنوع و تکثر فکری در علوم انسانی رو به گسترش بوده است. سه. کتاب‌ها و مقالات فراوانی به مقتضای امور بومی در رشته‌های گوناگون تالیف شده است. چهار. حوزه‌های علمیه در اتصال به دانشگاه‌ها، ضمن تعامل و هم افزایی با یکدیگر، به تراکم علوم انسانی بومی و اسلامی کمک نموده‌اند.

به گفته وی، از منظر منفی یک. علوم انسانی ما به ویژه از جهت زیربنایی، پیوند روشمندی با تعالیم معقول و مترقی اسلامی نخورده است. دو. تفکر اسلامی هنوز بافت اجتماعی پیشرفته‌ای پیدا نکرده و لذا پیوند آن با علوم انسانی کُند پیش می‌رود. سه. اقتضای بومی در پارادایم یا گفتمان‌های حاکم و همچنین مساله‌گرایی و رشد و تکامل علوم‌انسانی بسیار ضعیف است. چهار. بروکراسی زدگی در علوم انسانی کیفیت گرایی را با چالش روبرو نموده است. پنج. علوم‌ انسانی با جریان‌های جهانی علم و نظریات روز مطرح در این جریان‌ها فاصله دارد. شش. اشراف کافی به زبان‌های رایج دنیا وجود ندارد و زبان فارسی نیز به ویژه در جامعه علمی جهانی حتی جهان اسلام روانی نیافته است. هفت. علوم انسانی دچار نوعی دگماتیسم و تحجر شده و خود را از پویایی و نشاط انداخته است. هشت. نگرش تمدنی در علوم انسانی فعلی موجود نیست.

غلامی در بخش پایانی سخنان خود درباره بسترهای مورد نیاز برای تقرب علوم انسانی به نقطه تمدنی گفت: سرفصل دیگر بحث به بسترهای مساعدی اشاره می‌کند که باید برای شکل گیری علوم انسانی تمدنی مهیا شود. این سرفصل‌ها عبارتند از: یک. توسعه آزاداندیشی دو. رواج نقد علمی و روشمند و متقابلاً فرهنگ نقدپذیری سه. بسط گفتگو و تعاطی و تضارب افکار چهار. شکل گیری فعالیت‌های علمی گروهی پنج. تعاملات علمی با اندیشمندان خارجی به ویژه جهان اسلام شش. تلاقی علوم انسانی با مسائل عینی‌تر جامعه کنونی و جامعه آینده هفت. تعریف رویکرد تمدنی و رواج آن در محیط‌های آکادمیک هشت. بهاء دادن به نوآوری و خلاقیت علمی که لوازم زیادی دارد از جمله شکل گیری چرخه طبیعی نوآوری در علوم انسانی و همچنین جذب استعدادهای برتر در علوم.

وی با بیان اینکه رویکرد تمدنی در علوم انسانی یعنی تعیین تراز، افق و جهت علوم انسانی و مسائل آن به سمت مقاصد تمدنی با رعایت واقع بینی که البته لازمه آن رواج یافتن درکی مناسب از تمدن نوین اسلامی است توضیح داد: بحث دیگر من، اهمیت شکل گیری میان رشته‌ای ها interdisciplinary و چند رشته‌ای ها multidisciplinary و با رویکرد تمدنی است. همانطور که اشاره داشتم، علم به طور کل یعنی از knowledge و science نقش بی نظیری در تمدن سازی دارد و وقتی از علم صحبت می‌کنیم، منظور ما، همه علوم بر حسب منزلت و کارایی هر یک می‌باشد. با این حال، جنس تمدن و تنیدگی مقولات و پدیده‌ها، این اقتضا را دارد که در میدان تمدن‌پژوهی بحث از تقویت عرصه‌های میان رشته‌ای ها و چند رشته‌ای ها با رویکرد تمدنی به میان کشیده شود.

رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با اشاره به اهمیت تأسیس رشته مطالعه تمدنی در تمامی علوم دانشگاهی گفت: مطلب پایانی من این است که وقتی ما به نحو پررنگ تمدن نوین اسلامی را به عنوان یک هدف عالی معرفی می‌کنیم، لزوم شکل گیری رشته مطالعه تمدنی در دانشگاه‌ها چه در علوم انسانی و چه در سایر علوم، بروز و ظهور پیدا می‌کند. رشته مطالعه تمدنی که تصور می‌شود در همه علوم، اعم از علوم انسانی و سایر علوم یعنی علوم پایه، علوم پزشکی و علوم فنی و مهندسی باید تأسیس شود، از سه لایه عمده می‌تواند برخوردار باشد: لایه اول: فلسفه و روش‌شناسی مطالعه تمدن به صورت کلان و عمومی؛ لایه دوم: نسبت تمدن و آن علوم و زیر رشته‌های آن و لایه سوم: روش شناسی جهت دهی به آن علوم به سمت تمدن و نوآوری‌های تمدنی در یک زنجیره علمی مشخص.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: رضا غلامی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تمدن نوین اسلامی علوم انسانی شکل گیری تمدن علوم انسانی رویکرد تمدنی سوء تفاهمات رشته ای ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۰۸۵۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دیدگاه یک استاد دانشگاه درباره تعطیلی جمعه و شنبه

تبدیل تعطیلی هفتگی ایرانیان مسلمان به جمعه و شنبه حرکتی برخلاف سنت فرهنگی، تاریخی و تمدنی ماست که یک نماد اسلامی، یعنی آدینه را به حاشیه می‌راند و تمدن ایرانی ـ اسلامی را ناخواسته به زیر بلیت و نمادهای دیگران می‌کشاند. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌  محمدرضا ترکی استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در یادداشتی درباره اختلاف نظرها درباره تعطیلی پنجشنبه یا شنبه نوشت:  «تعطیلات هفتگی در دنیا و در میان مذاهب مختلف موضوعی هویتی و نمادی تمدنی است. چنان‌که می‌دانیم، در جوامع یهودی «شنبه» روز تعطیل است و یهودیان اگر بخواهند روزی را، به‌جز شنبه، تعطیل کنند، روز قبل از شنبه، یعنی «جمعه» را تعطیل می‌کنند. شنبه براساس اساطیر یهودی روزی است که خداوند از آفرینش فارغ شد و به استراحت پرداخت.

مسیحیان نیز که میراثدار  آیین مهر هستند، و روز «یکشنبه» را که روز خورشید است روز مقدّس خود می‌شمارند، اگر بخواهند روز دیگری را تعطیل کنند، روز قبل از آن یعنی شنبه را بر تعطیلات هفتگی می‌افزایند.

هیچ‌کدام از پیروان این مذاهب هرگز روز بعد از روز آیینی خود را به‌عنوان روز تعطیل برنگزیده‌اند، چون این اقدام روز مقدس آنان را به حاشیه می‌برد و از میزان اهمیت نمادهای فرهنگی و تمدنی آنان می‌کاهد، لذا هرگز دیده نشده که یهودیان روزهای «شنبه و یکشنبه» و مسیحیان روزهای «یکشنبه و دوشنبه» را به‌عنوان تعطیلات هفتگی بپذیرند.

روز تعطیل و جشن هفتگی مسلمانان هم، براساس متون و اسناد و سنت مقدس اسلامی روز «جمعه» است. روز جمعه چون روز اجتماع و جشن مسلمانان بوده، آن را در عربی جمعه، به‌معنی روز اجتماع و در زبان فارسی «آدینه» به‌معنی روز جشن و سرور نامیده‌اند.

مردم ایران معمولاً روز پنجشنبه را به برگزاری آیین‌های خاصی چون زیارت اهل قبور و رفت‌وآمدهای خانوادگی و امثال آن می‌پردازند.

بنابرآنچه گذشت تبدیل تعطیلی هفتگی ایرانیان مسلمان به جمعه و شنبه حرکتی برخلاف سنت فرهنگی، تاریخی و تمدنی ماست که یک نماد اسلامی، یعنی آدینه را به حاشیه می‌راند و تمدن ایرانی ـ اسلامی را ناخواسته به زیر بلیت و نمادهای دیگران می‌کشاند.

اخیراً شاهد جوسازی‌های رسانه‌ای شدیدی برای حذف تعطیلی شنبه به جای پنجشنبه هستیم. بهانه طرفداران شنبه به جای پنجشنبه پاره‌ای منافع اقتصادی و همگامی با تعطیلات جهانی و در واقع تن دادن به هنجارهای جهانی‌سازی است. این زمزمه نغمه‌ای است بدآهنگ و ناموافق با سنت تاریخی مسلمانان و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و حرکتی است نسنجیده و خام، زیرا هماهنگی با تجارت و تعطیلات جهانی که تنها به بخشی از شرکت‌ها و بازرگانان ایرانی ربط دارد، هرگز اقتضا نمی‌کند تعطیلات ملی بیش از هشتادوچند میلیون ایرانی که براساس سنت‌های کهن و اصیل شکل گرفته، دستخوش تغییری مخرّب واقع شود. برای رفع این مشکل کافی است بخش‌های مرتبط با تجارت خارجی را، در حد لازم و ضروری، در وزارتخانه‌ها و بخش‌های اقتصادی در روزهای پنجشنبه فعال نگه‌داریم.

سروده تازه محمدرضا ترکی برای مردم غزه؛ سرقت سیاهی از کلاف گیسوی زنان، قتل‌عام خواب کودکان

این استدلال که برخی، یا بیشتر کشورهای عربی چنین تغییری را در تعطیلات هفتگی کشورشان اعمال کرده‌اند هم استدلال کاملی نیست، زیرا این کشورها الگوی ما نیستند و اگر بنا باشد ما در همه‌جا پاجای پای آن‌ها بگذاریم، باید تقویممان را هم، مثل آن‌ها، به میلادی تبدیل کنیم و...!

و سرانجام، موضوع تعطیلات هفتگی امری صرفاً اقتصادی نیست که چند انجمن اقتصادی بتوانند درباره آن ابراز نظر کنند و بخواهند بر اساس جوسازی و تبلیغات رسانه‌ای سرنوشت آن را رقم بزنند. اساساً موضوعات فرهنگی در حوزه درک و تخصص این انجمن‌ها و محافل نیست. چنین تغییراتی دارای ابعاد و دامنه‌های تاریخی و تمدنی و فرهنگی ریشه‌دار است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • دانشگاه حضرت معصومه(س) باید به عنوان یک هویت مستقل بماند
  • ضعف جریان حوزوی و علوم انسانی اسلامی در به تصویر کشیدن اندیشه خود
  • امنیت حاکم بر هرمزگان ناشی از وحدت شیعه و سنی است
  • برگزاری اردوی آموزشی تابستانه اندیشه جامع تمدن نوین اسلامی
  • دیدگاه یک استاد دانشگاه درباره تعطیلی جمعه و شنبه
  • بیش از ۱۱ هزار داوطلب گیلانی کنکور سراسری باهم رقابت کردند
  • فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است
  • ما از تحقیقات غرب در حوزه فلسفه اسلامی بی‌اطلاع هستیم
  • رقابت داوطلبان گروه‌های ریاضی و انسانی در قزوین
  • آغاز نوبت اول کنکور/ رقابت داوطلبان گروه‌های ریاضی و انسانی در نخستین روز